چکیده:
فرهنگ وادب اورامی را نمی توان بر یک منطقه ی محدود جغرافیائی که به طور تصنعی وساختگی به چند منطقه ی کوچکتر تقسیم شده محدود کرد ،چون هم مرزهای مادی وهم معنوی اورامان به شهادت تاریخ وآثار سیاحان وجهانگردان خیلی وسیعتر وپهناورتر از گستره ی امروز آن بوده است ،علاوه بر آن غیر اورامی ها هم به سبب حلاوت وثروتمندی وپربار بودن گنجینه ی کلمات واوزان شعری وقریحه ی موزون وآوای نهفته در ترکیبات آن تلاش نموده اند تا از این زبان برای رساندن پیام ونداهای خود استفاده کنند ،اما متاسفانه امروز بر اثر عوامل متعددوتنگناهای فراوان ازهیمنه ونفوذ این لهجه ی شیرین کاسته شده که این خود یک خسارت وزیان بزرگی برای فرهنگ وزبان کردی است که لازم است همگی دست به دست هم دهند ودر مراقبت وحفظ وتداوم آن بکوشند تا دچار سرنوشت شومی نشود.
مقدمه:
مقاله را باشعری از شهید مسلم جلالی زاده از جوانان تحصیلکرده ی حوزه ودانشجوی رشته ی حقوق دانشگاه تهران شروع می کنم که در سن بیست ویک سالگی عشق وعلاقه ی خودرا به زادگاهش اورامان ابراز می دارد واین احساس هر جوان ونوجوان اورامی زبانی است که به گذشته ی خود بیندیشد ومروری بر زندگی شخصیت های اورامی زبان داشته باشد وبا وضعیت فعلی مقایسه نماید وجام حسرت را سرکشد ونسیت به تضییق مرزهای معنوی ومادی اورامان متاسف شود.
به و هه ورامانه چون به هه شته ن وه ش به و که ژانی به رز میرگانی دلکه ش
به عه لاقه ی دل که هه ورامانه ن به جیگه ی سه یران سه ر کوسارانه ن
به بولبلانی هه و رامی زوان به ماموسای شوخ ها له بیساران
به صه یدی عاشق که مه ند جه داوه به میرزا شه فیع مه سکه ن جه پاوه
به دیوانه ی ویل وه لی دیوانه مه لا موسته فا دولاوی یانه
به مه لا خیدیر زانای رواری میرزا ئه ولقادر که رینه زاری
به عه بدوره حمان مه و له وی مه شهور سورانو گوران زانای شاره زور
به وه فای شیرین دلی ریشی ویم موسلیم هه ورامی که نامه ن په ریم
هه تا کو ئه به د روحو دلو گیان ئه سیره ن به دام عیشقی هه و رامان
هنگامی که عاشق بخواهد معشوقش را وصف نماید از عرصه ی عقل ومنطق خارج می شود وبا معیارهای خود به بیان شرح مراد ومقصود خود می پردازد .چه جائی بهتر از مام وطن که انسان به آن عشق بورزد ودین خودرا نسبت به آن ادا نماید .
ئه ز ئورومون مه کانم بی وه لاتم سه رو پیری خوای گیره ن خه لاتم
هرچند در نوشتن مقاله وکتاب ویا تحلیل علمی یک موضوع پای حجت واستدلال در میان است وبازار تعریف وتمجید نمی تواند چندان کارگر باشد . اما نمی توان در این نوشتار عقل وعرفان وعاطفه را از یکدیگر مستثنا نمود چون اگر به گذشته ی پرافتخار این قوم نگریسته می شود که از نظر تاریخی وجغرافیائی پهنه ی زیادی را در حیات ملت ها در برگرفته ودانشمندانش افتخار آفرین ونگه بانان مرزهای معنوی بوده اند وقهرمانانش حافظان مرزهای مادی وجغرافیائی بوده وامروز می رود تا همگام با مسائل تاریخی به محاق فراموشی رود به ناگاه چنان جوششی در ذهن وروان انسان ایجاد می شود که شخص را از خواب غفلت وفراموشی بیدار می نماید وتلنگری را بر اندام کاهل وسست او وارد می کند که اورا از بی هوشی چندین ساله خارج می سازد .
بی توجهی به مسائل فرهنگی اورامی ها وزبان وادبیات غنی ونقش ملی ومذهبی آنان چه از سوی احزاب وگروه ها ویا دولت ها ونیز تحصیلکردگان اورامی که بیشتر متوجه خودم هم می شود وبه قصور وتقصیرات خودم اعتراف می کنم _موجب شده که آثار پربار ولحن زیبا وآوای دلنشین آن دستخوش تلاطم های روزگار گشته و در جریان منفعت طلبی های شخصی تسلیم فرهنگ های غالب پیرامونی ویا به گونه ی دیگر تسلیم هجمه ی فرهنگی همسایگان دور ونزدیک شده است.
اینکه چرا زبان اورامی از یک زبان ادبی در گستره ی وسیعی از اهواز وافغانستان گرفته تا دیاربکر وحلب وهمدان وساری به منطقه ی کوچکی محدود شده وروز به روز از محدوده ی آن کمتر می شود هم به عوامل بیرونی مربوط است وهم به عوامل درونی ؟
معمولا در طول تاریخ فرهنگ های غالب که گاهی با حمایت شمشیر وسپر وگاهی با ضرب گلوله وتفنگ فرهنگ های مغلوب را وادار به کرنش وتسلیم ویا استحاله ودگرپذیری کرده اند که نمونه های زیادی از آن را در داخل خود ایران هم مشاهده می شود که اگر سفرنامه ها وسیاحت نامه ها را بررسی کنیم شواهد زیادی از این تحولات وتغییرات واستحاله ی فرهنگ ها ومرگ ومیر زبان هارا به خوبی مشاهده می کنیم.تغییر زبان آذری به ترکی وتغییر زبان کردهای چگینی وشادلو به ترکی نمونه ای از آن است (کردوپراکندگی او در گستره ایران زمین،ص۱۳۱)واگر کوردها بگویند ایران سرای ما ست سخنی به گزاف نگفته اند چون زمانی که مسلمانان مشغول جنگ وپیکار در خراسان بودند عبدالله پسر عثمان بن عفان خلیفه سوم در نامه ای که به یکی از سرداران مسلمان می نویسد (أنا أقول وقد حال قری الکرد بیننا) که مشخص است در آن زمان کوردها از ساکنان اصلی خراسان بوده اند ویا هنگامی که شاعری از لوگر می گوید:
بخارا خوشتر از لوگر خداوندا همی دانی ولیکن کرد نشکیبد بی دوغ بیابانی
ویاهنگامی که صائب تبریزی با زبان هه ورامی می سراید :
وهار بی ول وه ش نمه بو ولیچ بی یار وه ش نمه بو
وهنگامی که مقدسی از همدان گذر می کند ومی گوید :با زبان واتم، واتت سخن می گویند ویا اگر از شهرهای دیار بکر وارزنجان وآلازیغ در غرب کردستان ترکیه بگذری با زازاها یا همان اورامی ها مواجه می شوی که این امر نشاندهنده ی وسعت وگستره ی زبان وادبیات کوردی بویژه اورامی است .اگر به مقایسه ای که سایت ویکی پیدیا در بین لهجه ی گیلکی وزبان اورامی نموده مراجعه کنیم تقارب ونزدیکی زیادی در بین آن ها مشاهده می کنیم .بگذریم از وجود واژه های مشابه فراوانی که در اوستا ودر اورامی وجود دارند (صدیق صفی زاده ) در کتابی که به همین نام نوشته شده ویا شمس الدین محمد بن قیس رازی هنگامی که لفظ اورامن وپهلوی را به کار می برد اشاره به تناسب وهمریشه بودن اورامی با پهلوی می کند.
هرچند نمی توان در گذشته مناطق اورامی زبان را جدا از دیگر مناطق کورد نشین دانست وشخصیت های کرد را منتسب به لهجه های متفاوت دانست ولی بدون شک عالمان ودانشمندانی که لقب گورانی دارند ویا حتی منتسب به شهرزور ودینور ومناطق اطراف دیار بکر هستند اورامی می باشند .احتمال داده می شود که نسبت دادن لفظ گورانی یا گه برانی به اورامیان ناشی از همان زردشتی گری باشد که بعدها به مناطقی از کردستان اطلاق شده است .به عنوان مثال عالمانی مانند اسماعیل بن علی بن محمد گورانی (م۶۴۴)مدفون در دمشق.اسماعیل گورانی (م۶۶۵)متوفی در غزه به عنوان مثال محمد بن محمد بهرام گورانی که قاضی حلب ودمشق بوده (م۷۰۵)بدون تردید از کوردهای اطراف حلب یا خود حلب بوده که در این دوشهر به عنوان قاضی وحاکم منصوب شده است .هنگامی که زندگی نامه ی احمد بن اسماعیل گورانی را بررسی می کنیم نوشته شده که در گوران متولد شده وسپس به حصن کیفا رفته واز آنجا رهسپار بغداد ودیاربکر شده است .بعدها شیخ الاسلام عثمانی شد ومسجدی را در شهر استانبول بنا نهاد ومدرسه ای را به نام دارالحدیث تأسیس کرد که به مدرسه ی گورانی نامبردار است.(عقد الجمان ،حمدی عبدالمجید السلفی ج۱ ص۴۹۷)ونه تنها در میان مردان بلکه زنانی از گورانی ها در میدان علم ودین خودرا نشان داده اند که می توان به فاطمه محمد گورانی اشاره کرد که در سال ۷۹۴ه متولد شده ودر علم حدیث اجازه روایت داشته است .باز هم نمی توان نامی از ابراهیم بن حسن گورانی(م۱۱۰۱) نبرد که در شهران شهرزور به دنیا آمده ودر مدینه سکنی گزیده است در همه ی علوم اسلامی استادی بی نظیر ودر محضر ملا محمد شریف بن یوسف گورانی واستاد عبدالکریم حسینی گورانی تتلمذ نموده است ،کوهی از علم ودریائی از عرفان بوده است (عقد الجمان ،ج۲ص۷۵۱) نمی توان در یک مقاله ی مختصر به همه ی دانشمندان، شاعران وبزرگان اورامی اشاره کرد چون هدف این مقاله نه معرفی شخصیت ها ونه یاد آوری جایگاه ومکانت آنان است ،چون هم مستشرقانی مانند مینورسکی در مقاله ای تحت عنوان گوران از شاعرانی که به لهجه ی گورانی شعر سروده اند یاد کرده است ویا استاد علاء الدین سجادی در تاریخ ادبیات کردبه شرح حال آنان پرداخته است (کرد در دائرة المعاف اسلام ،ص۱۷۷) هرچند در ادامه به ذکر حال یا آثار علمی دانشمندان اورامی زبان می پردازم اما بد نیست یادی از بزرگانی مانند شیخ سعید پیران بکنم که از کردها ی زازا وهمینطور سید رضا درسیمی ومحمود خان دزلی وبسیاری دیگر از سرداران وامرای مردمی داشته باشم .امروز اگر با مردمان ایران زمین از هر گروه وطائفه ای صحبت کنی چه در بلوچستان ، بندر عباس ،لارستان وطوالش می بینی که کلمات مشترک اورامی مورد استفاده است واین دلالت بر همریشه بودن ویا ریشه دار بودن زبان اورامی وپهلوی در ایران قدیم است که آن هم به ریشه ی آریائی وآریان بر می گردد که روستایی به نام آریان هم دلیلی بر این قدمت دارد .امروز اگر طایفه ی زنگنه در کرکوک ویا شبک در موصل ویارسانی ها ومنطقه ی ریجاب وقالقالی ها در دیواندره وکندوله در دینور وقلعه ی قروه به لهجه ی هه ورامی تکلم می کنند واگر چه متاسفانه اورامی در میان زنگنه وریجابی ها در حال فراموش شدن است .اما اینکه زبان اورامی توانسته به عنوان یک زبان دینی مورد کاربرد قرار بگیرد یکی از عوامل ماندگاری آن زبان است همانگونه که کتاب آسمانی قرآن یکی از عوامل مهم وارزشمند ماندگاری زبان عربی وتوسعه ی آن شده است .مطمئنا اگر زبان یا لهجه ی اورامی نمی توانست زبان ملی یا حکومتی خاندان های مانند اردلان ها باشد گستره ی آن به دیگر مناطق کرد نشین نمی رسید وشاعران بزرگی مانند غلامرضا خان ارکوازی با این لهجه اشعار خودرانمی سرودند .شاید بتوان ادعاکرد که هیچ یک از لهجه های کردی ظرفیت وتوانمندی اورامی یا گورانی را برای بیان مضامین والای عرفانی ندارند دیوان مولوی یا بیسارانی در بیان اسرار عرفانی در میان دیگر دیوان های شعری بی نظیر اند.چه کسی می تواند نقش خاندان مردوخی ها، تختی ها،نقشبندی ها وسجادی هارا در خدمت به ادبیات وعرفان انکار بکند از پیر شهریار گرفته تا ملا پریشان والماس خان ومهجوری از نوشتن شاهنامه ها گرفته تا کتاب های فقهی همگی دلیل مهمی بر توانمندی زبان اورامی در حضور سرافرازانه در عرصه ی وجود درمیان دیگر زبان های دنیاست .
خانای قبادی می فرماید :
هه ر چه ن مواچان فارسی شه که ره ن کوردی له لای من به س شیرینته ره ن
مه علومه ن جه ده ور دنیای به د ئه ندیش هه ر که س دلشاده ن وه زوانی ویش
اما آنچه که مایه تأسف است روز به روز ناحیه ومنطقه ی حضور زبان اورامی در حال کوچک شدن واستحاله ی فرهنگ وادب این زبان با سرعت سر سام آوری آغاز شده است هر چند در سال های اخیر به کوشش وهمت بزرگانی مانند مرحوم علامه ملا عبد الکریم مدرس وامین کاردوخی،محمد علی قرداغی واستاد محمد علی سلطانی ودیگران تلاش هایی در جهت گردآوری وچاپ آثار ونسخ خطی اورامی به عمل آمده وکسان دیگری به نوشتن شعر وکتاب به زبان اورامی همت نموده اند اما از آنجائی که یک نهاد دولتی ویا یک موسسه ی مردمی مقتدر از چنین کارهائی حمایت نمی کند بیشتر فعالیت ها به صورت شخصی وپراکنده انجام می شود که نمی توان پاسخگوی علاقمندان باشد .لذا می طلبد که در این راستا کمیته ای متشکل از اساتید متخصص در رشته های گوناگون بویژه در زمینه ی تاریخ وادب تشکیل وبا تأسیس فرهنگستان زبان وادب هه ورامی نسبت به جمع آوری آثار مکتوب وپراکنده در شهرها وروستاها ودر کتاب خانه های شخصی وعمومی وچاپ وانتشار آن ها ومعرفی مراکز اورامی نشین وبر قراری ارتباط در بین اورامی ها در کل جهان وایجاد یک شبکه ی ماهواره ای وتاسیس مدارس وآموزشگاه هایی برای آموزش این زبان اقدام وحتی به صورت واحدهای در دانشگاه های مناطق کرد نشین تدریس واز تضعیف وتحلیل این لهجه ی ریشه دار وقدیمی کوردی جلوگیری شود ونیز کمیته ای در جهت علت یابی فراموش کردن ویا تکلم نکردن اهل این زبان مانند اهل ریژاو ویا کوردهای زنگنه ی کرکوک تشکیل شود به قول مولوی کرد
دیده م ریژاوه ن روخسارم زه رده ن جه دوری یاران پیرانم که رده ن
چهار روستای اورامی زبان که امروز جوانان یکی از آن روستاها که بزرگترین روستاهای منطقه است زبان پدری ومادری خودرا فراموش کرده اند.
هر چند امروز در فضای مجازی گروههایی مختلفی از اورامیان وحامیان حفظ فرهنگ وادب اورامی تشکیل شده ولی تا زمانی یک عزم واراده ی سراسری وهمگانی با جذب حمایت های مادی ومعنوی در راستای احیای هویت وتاریخ وجغرافیای اورامان به کار گرفته نشود نمی توان این فرهنگ وادب غنی را از زوال ونابودی نجات داد فهرچند یونسکو در این باره اعلام خطر نموده اما این وظیفه ی یکایک صاحبان این سرمایه است که از سرمایه ی غنی ومیراث فرهنگی نیاکان خو دفاع ونگه داری کنند ونگذارند به سرنوشت دیگر زبان ها گرفتار شود وآن را از سرنوشت ناگوار ودردناک دیگر نجات دهند.امروز برسی برخی از واژه های تاریخی میزان نفوذ زبان وفرهنگ اورامی را در جغرافیای تاریخی ایران نشان می دهد.همین لفظ ساسانیان یا تاقه و سان در شهر کرماشان دلیلی بر قدمت زبان هه ورامی در این منطقه است هرچند امروز این واژه تحریف شده وبه طاق بستان تغییر کرده که بی معناست چون تاقه و سان یعنی کاخ شاه وبزرگ همانگونه که تا چند سال قبل کلمه ی سان برای خوانین اورامان به کار می رفت مانند جعفر سان و….
واما آنچه که امروز جای تاسف دارد بی توجهی به یکی از لهجه های غنی وقدیمی زبان کوردی است که متاسفانه به سبب نبودن مراکز آموزشی ونهادهای حمایتی ویا فرهنگستانی که بتواند صاحب نظران ومحققان اورامی زبان را در آنجا گرد آورد این لهجه ویا به تعبیر بعضی از زبان شناسان در حال تضعیف شدن ومتروک ومهجور ماندن واژه ها وفرهنگ غنی وریشه دار آن است .فرهنگی که در کشاکش دهر ودر فراز ونشیب روزگار توانسته همه مؤلفه های یک فرهنگ اعم از موسیقی ولباس وهنر ورقص وآ داب ورسوم را حفظ کند .اما امروز همانگونه که مردم ریژاو وبرخی از روستاهای دیگر در حال وداع بازبان مادری واجدادی خود هستند برخی از روستاهایی که با لهجه ی قدیمی اورامی تکلم می کنند مانند بزلانه وسه رو پیری در حال فراموش کردن لهجه ی قدیمی هستند . وشاید یکی از عوامل اصالت این لهجه وجود واژه های اورامی در میان دیگر لهجه های کوردی است که نشاندهنده ی نقش ریشه برای در خت زبان کوردی ویامادری را برای آن دارد مانند لفظ زارو در کوردی بیجاری ویا لفظ از در کوردی کورمانجی است ،از سوی دیگر وجود مشترکاتی در بین زبان فارسی واورامی نشان دهنده ی قرابت نزدیک در بین فارس ها وکوردهارا دارد که بنا به تعبیر برخی از زبان شناسان پسر عموی یکدیگر می باشند .امروز می طلبد که در شهر ستان ساری برای اورامیان آن منطقه وهمچنین درشهرهای پاوه ،کندوله ،مریوان وسنندج مراکز آموزش زبان وادب اورامی ومراکز صنایع دستی برای حفظ تولیدات هنرمندان منطقه دائر گردد ونیز انجمن ها وتشکل های مدنی وفرهنگی خاص این منطقه تأسیس گردد تا از تحلیل قوای این فرهنگ شریف وآداب ورسوم دیرینه وخاص مرزداران وآهورائیان جلوگیری شود ونیز با چاپ کتاب ها ومقالات علمی پژوهشی ودیوان های شعر شاعران این دیار زمینه ی پویائی وشکوفائی اذهان جوانان مستعد این خطه را فراهم کنند..
بنابراین امروز لازم است بار دیگرکشکول ها وبیاض ها ودیگر نوشته های بزرگانی که در دیگر مناطق کردستان به لهجه ی اورامی شعر سروده اند مورد بررسی وبازبینی قرار گیرند .جالب است یک بار از مرحوم سید ابراهیم ستوده در باره آشنائی ایشان با لهجه ی اورامی سوال کردم در پاسخ گفتند :من نمی توانم به زبان اورامی تکلم کنم ولی می توانم شعر بسرایم همان حکایت مولانا اقبال لاهوری است که دیوانش فارسی است اما خود قادر به تکلم به زبان فارسی نبوده است.اگر بخواهم به بزرگان شعروادب وعرفان که به لهجه ی اورامی شعر سروده اند اشاره ای داشته باشم سخن به درازا می کشد که می توان به شخصیت های ذیل اشاره کرد:
شیخ شهاب الدین کاکو زکریائی
پیر یونس !هانا پیر یونس هانا مه زلومان دایم لای توشان هانا
نه بیره ی ئه کره م شاه مه ردانی فه رزه ند دلبه ند شه یخ زه که ریانی
اقامت دانشمندان اورامی در خارج از کردستان ،مانند ملامحمد شریف صدیقی گورانی شاهوئی که پس از خاتمه ی تحصیل در یمن اقامت گزید وجمع کثیری از جمله علامه ملا ابراهیم گورانی شاگرد ومجاز او بوده اند(مشاهیر کرد ج۱ص۲۰۲)
یکی از مفاخر علمای اورامی زبان اجازه نامه های علمی آنان است مانند اجازه نامه ای که علامه سلیمان اورامی شهرزوری برای شیخ شرف الدین بن شیخ حسین حسین ازبکی خراسانی هروی در شهر بصره نوشته است که علاوه بر تسلط به زبان مادری تسلط آنان را بر زبان عربی به خوبی می رساند.(مرجع پیشین،ج۱ص۲۱۹)
اگرعالمان اورامی زبان آثار خودرا به اورامی می انگاشتند مطمئنا بزرگترین کتابخانه را در خاورمیانه تشکیل می دادند ،آثاری که آن ها به زبان های فارسی ،عربی وترکی نوشته اند از لحاظ سبک ادبی وشیوایی بی نظیر اند ،شرح مثنوی ملاحامد بیسارانی نمونه ای از آن است.
اورامی های زنگنه که امروز در حال فراموش کردن زبانشان هستند که می توان به شعر یکی از امیرانشان اشاره کرد که امیر احمد است.
هامسه ران خه یال هامسه ران خه یال خه یال دامه ویر ویر دامه خه یال
یه خه یلی وه خته ن نیه نی دیار وه بی تو ته ختم به یو یه خته سار
(مرجع پیشین ج۱ ص۲۲۷)
زبان اورامی خاصیت گسترش دادن خیال وصور مختلف آن را چنان به خود گرفته است که در همه ی زمینه های حماسی , عاطفی ،عاشقی وعرفانی قالب های زیبایی را برهر بخشی به خوبی بسازد مانند شعر ملا ولد خان گوران که منظومه شیرین وفرهاد را سروده است.
فه رهاد وه ی به رگ خونین ره خته وه ده م نیا نه جای زام سه خته وه
شیرین که ئاما دی فه رهاد وه ی ره نگ ساتی ته واسا بی وه نه قش سه نگ
(پیشین ،ج۱ص۲۲۹)
می توان گفت زبان اورامی قبل از اینکه کوردها دچار بدبختی وپراکندگی علمی ومنطقه ای وفراموشی هویتی گردنددرمناطق لرنشین نیز کاربرد فراوانی داشته واز استقبال بی نظیر شاعران وکاتبان آن خطه بر خوردار بوده است مانند اشعار ملا منوچهر کولیوند
یه روژی مه غموم ژکردار ده هر رام که وت ئه و مه خروب جاگه ی دره شهر
بازارش ژبه زم خاصان توهی دیم خالی جای شیران سه روسوهی دیم
ونمی توان از ملا خدر رودباری نام نبرد که منظومه ی خودرا در باره ی عقاید واحکام اسلامی برای تعلیم نوآموزان نگاشته است
روله بزانی روله بزانی فه رزه ن وه ر جه گشت مه بو بزانی ,
یا خود صیدی که اشعارش سراسر بحث از عشق ودلدادگی واشاره به مناظر زیبای دشت وکوهسار اورامان به ویژه در ایام بهار وتابستان است.
شیرین پیوه نده ن شیرین پیوه نده ن دو ئه بروی سیات به هه م په یوه نده ن
می توان گفت دردوره ی خاصی لهجه ی اورامی زبان رسمی مناطق کردنشین بویژه مناطق کرمانشاه،ایلام ولرستان بوده وبسیاری ازشاعران بزرگ مانند سید یعقوب ماهیدشتی از زبان اورامی برای سرودن استفاده کرده اند.
زاهد حرامه ن زاهد حرامه ن زاهد زندگی وه تو حه رامه ن
ازاین ها که بگذریم اگر بخواهیم کتاب های را که در باره ی مشاهیر کرد نوشته شده اند بررسی کنیم می بینیم که اکثر آن ها مملو از اشعار با لهجه ی اورامی است یعنی می طلبد که بار دیگر درراستای غنی کردن دو زبان کردی وفارسی فرهنگ وزبان وادب اورامی مورد توجه قرار گیرد واز محققان وتلاشگران این صحنه حمایت های مادی ومعنوی به عمل آید تا یکی از میراث های ماندگار بشری در منطقه ی خاورمیانه از دست تند باد حوادث وهجوم دیگر فرهنگ ها محفوظ ومصون داشته شود.
ودر پایان دوست دارم که چند بیت از ابیات استاد محمد امین کاردوخی را زینت بخش مقاله ام بنمایم.
هه ر تونی وه شیم وه ته ن هه ر وه ش بی جه ده ردو به لاو دیلی بی به ش بی
یاگیو ته ر دلگیر پیسه و تو نیا به هه شت وینه ی تو ئه ر نه بو نیا
****
برای عضویت در کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی دکتر جلال جلالی زاده در تلگرام روی لینک زیر کلیک نموده و سپس گزینه اشتراک (Join) را بزنید.
وقتی بحث زبان مادری بمیان می آید برخی بطور مغلطه آمیز میخواهند بنام زبان مادری لهجه سورانی را بر سایر زبانها و لهجه های موجود در زاگروس تحمیل کنند و این بسیار احمقانه است . ناسیونالیستهای کرد مانند ناسیونالیستهای ترک و فارس در صدد ایجاد کشور مستقل اند و برای این هدف لازم است همه مردمان زاگروس و کردستان به یک زبان سخن گویند. و این امر با شوونیسم عربی و ترکی و فارسی تفاوتی ندارد. ما در منطقه اورامان خواهان آموزش زبان مادری خودمان یعنی زبان هورامی هستیم ولاغیر.
هورامی زبانی مستقل از کوردی است. ناسیونالیزم کردی سعی دارد لهجه سورانی را بر سایر زبانهای زاگروس مستولی کند و نقش زبان فارسی را بازی نموده وبتدریج سایر زبانها مانند اورامی و لکی و کلهر و گوران و…. را زایل کند. ما خواهان آموزش زبان مادری هستیم اما نه آموزش زبان سورانی بلکه هر منطقه ای باید زبان مادری اش تدریس شود .
زبان هورامی بدلیل قرابت با گویش سورانی از زبان کردی تحت تاثیر آن قرار گرفته و بر آن اثر گذاشته بعبارتی گویش جافی که حد فاصل سورانی و هورامی است حاصا این اختلاط است. صرف افعال و ساخت مصدر فعل در هورامی کاملا با کردی متفاوت است و در هورامی بر خلاف کردی صیفع مونث و مذکر در صرف فعل و در ضمایر بارز است. و وجود چنین امری قدمت یک زبان را نشان میدهد. بهر حال نباید تحت تاثیر مسایل قومگرایانه و سمپاشی احزاب باصطلاح سیاسی کرد حق این زبان را ضایع کرد و با لهجه خواندن آن باعث نابودی این زبان شد همانگونه که در عراق زبان سورانی را در استات سلیمانیه به محاق تاریخ فرستاد